جدول جو
جدول جو

معنی ازان رو - جستجوی لغت در جدول جو

ازان رو
روستایی از بلوک راستوپی سوادکوه
فرهنگ گویش مازندرانی

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از از این رو
تصویر از این رو
ازاین جهت، به این سبب
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از از آن رو
تصویر از آن رو
زیرا، ازیرا، از این راه، از این رو، از این جهت، ایرا
فرهنگ فارسی عمید
(اَ)
رجوع به از این رو شود
لغت نامه دهخدا
اذان گوی. مؤذن. آنکه اذان گوید
لغت نامه دهخدا
(اَ)
از این جهت. از این سوی. از این طرف:
کس از ما نبینند جیحون بخواب
وز ایران نیایند از این روی آب.
فردوسی.
لغت نامه دهخدا
(اَ)
مخفف از این سو. از این جهت. از این طرف:
ازین سو و زان سو پرستندگان
پس پشت و پیش اندرون بندگان.
فردوسی
لغت نامه دهخدا
(اَ زَ)
موضعی در ((راست آب پی کوچک)) در سوادکوه مازندران. (سفرنامۀ مازندران و استراباد رابینو ص 115 بخش انگلیسی)
لغت نامه دهخدا
(نِ گَ)
کندرو. کند در رفتار. بطی ءالسیر: زیرا که فرودین سبک روتر بود و به گران روتر همی رسد. (التفهیم).
رخت رها کن که گران رو کسی
کز سبکی زود به منزل رسی.
نظامی.
و چون ماه گران رو باشد... گویند که قمر تقصیر کرد و اگر قمر سبک رو باشد... (جهان دانش ص 114)
لغت نامه دهخدا
مؤلف آنندراج این کلمه را بدون ضبط و تفسیر آورده است با شاهد ذیل:
خسروا لشکر خطش بدوید
دل نگه دار وقت زاغ رو است،
امیرخسرو (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از ازین رو
تصویر ازین رو
از این جهت بنابراین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از اذان گو
تصویر اذان گو
موذن، کسی که اذان گوید
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از از این رو
تصویر از این رو
از این جهت بنابراین
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از آسان رو
تصویر آسان رو
آسانسور
فرهنگ واژه فارسی سره
کنایه از مطیع و آرام، کسی که بتواند همراه گاوآهن به شخم
فرهنگ گویش مازندرانی
نهری که از رود هرازآمل منعشب شود
فرهنگ گویش مازندرانی